کافه طنز |
|||
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 21:43 :: نويسنده : پریا
بعضی وقتا هس که دلت گریه میخواد اما نمیشه گریه کرد... بعضی وقتا دلت خنده میخواد اما صاف تو مراسم ختم... بعضی وقتا دلت دنس میخواد اما قر تو کمرت خشک میشه اما........ ما اول میخونیم بعد خودمونو می تکونیم بعد وای میسیم برا بقیه که ریختن وسط دس میزنیم بعدش به رقص شتریشون میخندیم آخرسر موقع وداع....... پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : پریا
جدا ما این اندازه بودیم!!!یه لحظه مقایسه کنید چرا ما کوچیک شدیم؟فکر کنید انسان چندین نسل دیگه اندازه سر سوییچی میشه. چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 21:29 :: نويسنده : پریا
اطلاعیه : اونقدر که آیفون تصویری در ایام عید کارائی داره تلویزیون و ماهواره و غیره کارائی نداره جهت یاد آوری گفتم ! مهمان حبیب خداست !
اینایی که عید میرن مسافرتای طولانی هم به خودشون حال میدن هم یه لشکر آدمو از دید و بازدید معاف میکنن خدا عوضشون بده ،اصن آدم نمیدونه چجوری ازشون تشکر کنه ! شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 19:29 :: نويسنده : پریا
طبق تایید مربی بارسلونا و رونالدو بازی قبل که رئال مادرید 2-1 بارسلونا را برد داور توسط رئالی ها خریداری شده و رئال 12 نفره بازی می کرد این خبر پساز اعتراض شدید بارسلونا از سوی سایتfcbarcelona.com منتشر شده است. جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : پریا
دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:
جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 15:39 :: نويسنده : پریا
*حتی اگر از دوران مهد کودکتون چیشاتون ضعیف باشه *یارو اومده آدرس میپرسه یه ساعت توضیح دادم “سمت راست فلان جا” *ساق پا چیست ؟ *باباهامون جلوی باباهاشون پاشونو دراز نکردن *پسر : عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی … *هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون *حتی اگه ۸ تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 22:9 :: نويسنده : پریا
*بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی! چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره *آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!! *اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن ! *اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
*انکار نکنید، همتون حداقل یه بار تو بچگی در یخچال رو آرم میبستین و از لای درش به زور نگاه میکردین ببینین کی چراغش خاموش میشه !!! *دقت کردین وقتی میرین دکتر *بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !(میبینمت) “I See You” *فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه … *یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم *رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن *هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها، اسکل پرنده ایه که یادش میره غذاشو کجا پنهان کرده و شنقل پرنده ایه که غذا و خوراکیشو میده به اسکل ،شاسکول مخفف ترکیبیه اسم این دو تا پرندس *یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین... *غضنفر میاد تهران ، تو ترافیک گیر میکنه *از غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!! *یکی از دوستام گفت : یه دوست دختر خوب دارم در حدِ تیم ملی چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : پریا
*آقای شهردار پشت در این سرویس بهداشتیای عمومی یه دکمه لایک هم بذارید تا ما این کامنتارو که ملت مینویسن لایک کنیم *لامصـــب با این نرخ سکه دیگه دختر مذهبی هم نمیشه گرفت !!14 تا سکه هم حساب میكنی خيلی زیاده ! *رفتم داروخونه یه قرص ضد حساسیت گرفتم. *میدونید چرا روی خیابان ولی عصر این اسمو رو گذاشتن ؟؟؟ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : پریا
* بابام به مامانم اس ام اس عاشقانه فرستاده...الان 2 روزه خونمون دعواست!! * داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد باباش هم اصل حواسش نبود. *رفتم یوگا اسم بنویسم، لامصـــب دو به شک بودم حوصلم میشه برم یا نه! *آیا میدانید این زوجهای عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم میزنند، سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : پریا
خدا اندی رو مرگ بده از وقتی گفته (خشگلا باید برقصن) به هیچ کاریم نمیرسم سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 22:54 :: نويسنده : پریا
تا به حال دقت کردین که معتادا چجوری حرف میزنن حالا تصور کنین یه معتاد بخواد بگه ساسی مانکن،چی میگه؟؟؟؟ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 22:58 :: نويسنده : پریا
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت: مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است… « مگه کری؟!» برای چهارمین بار میگم: «خوراک مرغ » !! دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 22:46 :: نويسنده : پریا
روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:
گيرنده : همسر عزيزم موضوع : من رسيدم ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مياد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي که چه قدر اينجا گرمه !!! یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : پریا
وقتی نزدیک عید میشه معلما هوس چزوندن دانش آموزا رو پیدا میکنن بنابراین از تنها ابزارشون یعنی امتحان استفاده میکنن و در نتیجه قیافه ی بچه ها دم عیدی میشه عین کتاب تازه چشای از حدقه بیرون زدشونو نگو و اون زمانه که دانش آموز میخواد بره یه چیزی پیدا کنه و معلموشو دو شقه کنه وقتی عید میشه تازه موقع ی جبران بی خوابی هاست و صدای مامان که پاشو بریم مهمونی....
یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : پریا
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟ باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟ خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟ لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟ پول بی شبه و سالم ز همه داراییت داری آنقدر که هدیه برایش بخری؟ حاضری گوشی همراه تو را چک کند با این شرط که در حافظه دستی نبری؟ واقفی بر عمل خویش تو بیش از دیگران؟ میتوان گفت تو را شیعه ی اثنی عشری؟ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : پریا
این عکس مال افراد قبیله ای در آفریقاست که با گذاشتن حلقه در گردن خود خود را بلند اقبال میکنند واگر تنها یک حلقه را بردارند خواهند مرد.بعضی قبیله نشینان آمازون نیز این رسم را دارند با این تفاوت که حلقه های آنان نقره و گاهی مس می باشد مرگ حقه ،تنها حقی که اگه نگیری هم بهت میدن....! شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 14:3 :: نويسنده : پریا
میگن چپ دست ها باهوش ترن،سازگارترن،باحال ترن ودر کل همه ویژگی های خوب رو یه تر اضافه کنید بدید به چپ دستا به استثنای شجاعت.چون چپ دستا بیشتر میترسن.چپ دستا نیم کره راستشون بزرگتره ولی از نیمکره چپشون استفاده میکنند .اما با این همه فقط 10% مردم زمین چپ دستن اینه که دنیا به کام ما راست دستاست ازهمه جالب تر اینه که به خاطر بعضی خرافه ها چپ دستا رو قبول ندارن و یا به دنیا نیومده میکشنشون سعی نکنید از هردو دستتون استفاده کنید چون ممکنه خل بشید البته دور از جون همتون شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : پریا
*ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم
*پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه *از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم! *نصیحت غضنفر به تمام مردم شریف ایران:
اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی نه غمی ، نه زنی ، نه بدهی ،نه دردی ! بدون دیشب تو خواب مردی ! *خاطره غضنفر: داشتم با مامانم تو پاساژ راه می رفتم، یهو مامانم هلم داد داشتم با مخ می خوردم زمین! می گم چرا این جوری می کنی؟ می گه قوز نکن!
به یه تهرونیه میگن: « برو یه روزنامه کیهان یا اطلاعات بخر » بعد یک ساعت دیدند ترکه سر یک خر را گرفته و با خودش می آرد . ترکه سوار الاغ داشته ميرفته.هر که به او نگاه ميکرده ميگفت:چيه خر دو طبقه نديدی..... یه اصفهانی به یه اصفهانی دیگه پول قرض میده تو کتاب گینه ثبت میکنند اصفهانيه میره سربازی وقتی بر میگرده میبینه داداشش و باباش با کلی ریش و سبیل وایسادن دم در میزنه زیر گریه میگه تو رو خدا بگین چی شده باباش میگه احمق رفتی سربازی ریش تراشو دیگه چرا بردی تركه ميره خواستگاري،پدر مادر دختره ميگن دختر ما ميخواد درس بخونه،تركه ميگه خوب من ميرم دو ساعت ديگه ميام! تركه قرص اكس ميخوره ميره نماز بخونه شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 13:1 :: نويسنده : پریا
تعریف از خود نباشه نشستم توی پرایدو دارم پسته میخورم جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 21:27 :: نويسنده : پریا
به سلامتی سیگاری که روش نوشته سرطان زا،نه آبمیوه ای که روش نوشتن صددرصد طبیعی ولی همش رنگه جمعه 11 اسفند 1398برچسب:, :: 21:15 :: نويسنده : پریا
خدا مرهم تمام دردهاست،هرچه عمق خراش های وجودت بیشتر باشد خدا برای پرکردن آن بیشتر در وجودت نفوذ میکند آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
|||
|